No hate. No violence
Races? Only one Human race
United We Stand, Divided We Fall
Radio Islam
Know Your enemy!
No time to waste. Act now!
Tomorrow it will be too late

English

.Franç

Deutsch

عربي

.Sven

Español

.Portug

Italiano

.Русск

.бълг

.Hrvat

.Češt

Dansk

Suomi

Magyar

.Neder

Norsk

Polski

.Rom

Srpski

.Slov

.Indon

فارسی

Türkçe

日本語

汉语


روبر فوریسون

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پ
روبر فوریسون
زاده Robert Faurisson Aitken
۲۵ ژانویهٔ ۱۹۲۹
شپرتون، میدلسکس (انگلستان)، انگلستان, UK
درگذشت ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸ (۸۹ سال)
ویشی، آلیه, فرانسه
ملیت فرانسوی
شغل استاد تاریخ و زبان دانشگاههای سوربون و لیون

روبر فوریسون (Robert Faurisson Aitken، متولد ۲۵ ژانویهٔ ۱۹۲۹ - درگذشته ۲۱ اکتبر ۲۰۱۸) مورخ و استاد پیشین دانشگاه‌های سوربن و لیون فرانسه است.

فوریسون در پنجمِ بهمن‌ماهِ ۱۳۰۷ از مادری اسکاتلندی و پدری فرانسوی در شهرِ شِپرتونِ انگلستان زاده شد. او در سنگاپور، ژاپن و فرانسه تحصیل کرد و در سالهای ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۲ به تدریسِ ادبیاتِ نوینِ فرانسه در سوربن پرداخت و در سالِ ۱۳۵۰، دکتری خویش را از همین دانشگاه در رشتهٔ «ادبیات و علومِ اجتماعی» دریافت کرد.[۱] فوریسون، همچنین، از ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۸ در مقامِ استادیِ دانشگاهِ لیون ادبیاتِ فرانسوی را به دانشجویانِ این دانشگاه درس می‌داد. در همین دانشگاهِ لیون بود که ساختاری علمی در چگونگیِ «سنجشگریِ نوشته‌ها و سندهای تاریخی» پایه‌ریزی کرد و پس از چندی به کارشناسی برجسته در بررسی، ارزیابی و شناختِ اسناد و مدارکِ تاریخی بدل شد. وی، آن‌گاه برپایهٔ این روشِ علمیِ عملگرایانهٔ خود به پژوهش در موضوعهای مهمِ تاریخی روی آورد، موضوعهایی همچون: «خاطراتِ آنه فرانک»، «"اعترافهای" مقامهای اس‌اس» و «مسئلهٔ اتاقهای گازِ نازیها».[۲]

پژوهشهای وی

فوریسون در کتابِ «اتاقهای گاز در جنگِ جهانیِ دوم، واقعیت یا افسانه؟» که با ترجمهٔ ابوالفرید ضیاءالدینی در ایران منتشر شده‌است ـ می‌گوید: «من تا سالِ ۱۹۶۰ به واقعیتِ کشتارِ بزرگ در «اتاقهای گاز» همچون خورشیدِ نیمروز باور داشتم؛ لیک پس از ۱۴ سال اندیشه و آنگاه چهار سال پژوهشِ خستگی‌ناپذیر، همانندِ بسیاری از نویسندگانِ هوادارِ تجدیدِ نظرِ تاریخی، باور یافتم که با دروغی تاریخی روبه‌رو هستم.» او می‌افزاید: «من باور دارم که در دورانِ جنگِ جهانیِ دوم و اشغالِ اروپا ازسویِ آلمانیها، یهودیانِ اروپایی آسیبهایی بسیار دیدند. من باور دارم که اردوگاه‌های جنگی وجود داشته و می‌دانم که در آن اردوگاه‌ها کوره‌هایی برای سوزاندنِ جسدهای مردگان وجود داشته که امری طبیعی است؛ به ویژه آنکه در آن روزگار بیماریهای واگیردار همچون تیفوس وجود داشته و بایسته بوده که برای پیشگیری از گسترشِ بیماری جسدهای مردگان سوزانده شود. این دقیقاً همان چیزی بود که در نامدارترینِ اردوگاه‌ها، یعنی آشویتس، اجرا می‌شد. در آشویتس به علتِ وجودِ سفره‌های آبیِ زیرزمینی، کندنِ زمین و خاک کردنِ مردگان شدنی نبود. من دلایلِ جدی و متعددی دارم که اتاقهای گاز و کوره‌های آدم‌سوزی برای یهودی‌کشی، آن‌گونه که یهودیان مدعی‌اند، وجودِ خارجی نداشته‌است.»

فوریسون همچنین به عکسهای ساختگی از اتاقهای گاز اشاره می‌کند و با رد آنها می‌پرسد: «اگر این عکسها واقعی‌اند، پس چگونه است که سربازانِ آلمانی بدونِ ماسک و بی آنکه کمترین پوششی بر دهان، بینی و چشم خود داشته باشند در اتاقهای مالامال از گازهای کشنده ایستاده و بر جان کندنِ یهودیانِ محکوم به مرگ نظاره می‌کنند؟!»

فوریسون، همچنین، با اشاره به دفترِ خاطرات و یادداشتهای دکتر یوهان پل کرمر، پزشکِ ویژه و مسئولِ اردوگاهِ آشویتس، نوشته‌است: «در سالِ ۱۹۴۵، یعنی در آخرین ماه‌های جنگ، یک اپیدمی در اردوگاهِ «برگن ـ بلسن» شیوع پیدا کرد، به نحوی که آلمانیها نتوانستند آن را مهار کنند، البته در آن زمان اوضاعِ عمومیِ آلمان بسیار ازهم‌پاشیده و غم‌انگیز بود. هیچ‌گونه موادِ غذایی و دارویی به اردوگاه‌های آلمانی نمی‌رسید. نیروی هواییِ متفقین از ماه‌ها قبل جاده‌ها و راه‌های زمینی را بمباران می‌کرد. صحنه‌های وحشتناکی که انگلیسیها پس از دستیابی به این اردوگاه دیدند، مربوط به همین شیوعِ تیفوس بود. عکسهایی که ازسوی متفقین از اجسادِ این اردوگاه گرفته شده، مربوط به ضعف و لاغریِ ناشی از بیماریِ تیفوس بود و کشتاری در میان نبوده‌است. انگلیسیها خود نیز در مهارِ آن دچارِ مشکلاتِ بسیار شدند. آنچنان که بسیاری از اسیران بر اثرِ ابتلا به بیماریِ تیفوس می‌مردند و این تقصیرِ انگلیسیها هم نبود؛ بنابراین، آلمانیها و انگلیسیها نبودند که در برگن ـ بلسن می‌کشتند؛ بلکه این تیفوس بود که کشتار می‌کرد.»

وی، همچنین، دربارهٔ نبودِ هرگونه شاهد و سند در اثباتِ وجودِ اتاقهای گاز می‌گوید: «دربارهٔ «اتاقهای گاز» در نزدیکِ «کوره‌ها»، نه دستورِ ساخت، نه بررسی، نه سفارش، نه صورت‌هزینه، و حتی یک عکس وجود ندارد. در صدها محاکمه در اورشلیم، فرانکفورت و … هیچ سندی در این باره ارائه نشده‌است. من در آشویتس بودم، در آنجا هیچ اتاقِ گازی وجود نداشت. بایگانیها، دست‌نویسها، عکسها، شهادتهای کتبی و هزاران سندِ دیگر را بررسی کردم. برای دریافتنِ پاسخ، بی‌وقفه از متخصصان و تاریخدانان پرسش کردم. سالها، اما بیهوده، به دنبالِ فقط یک بازمانده از بازماندگانِ جنگ بودم که به چشمِ خود «اتاقهای گاز» را دیده باشد. به بسیاریِ مدارکِ ادعایی در این مورد اهمیتی نمی‌گذاشتم. حتی به یک مدرک، فقط یک مدرک خرسند بودم؛ ولی همین یک مدرک را هم نیافتم! دربرابر، آنچه یافتم، تعدادی بی‌شمار مدارکِ مجعول و ساختگی بود، شایستهٔ محاکمهٔ جادوگران و مایهٔ شرمساری برای قاضیانی که آنها را پذیرفته‌اند. پس از آن با سکوت، مزاحمت، دشمنی و بالاخره افترا، توهین، محاکمه و ضرب‌وشتم روبرو شدم. با همهٔ اینها، دربرابرِ کسانی که شیوهٔ سرکوب پیش گرفته‌اند اغماض نخواهم کرد و با تمامِ توان از حقیقت دفاع می‌کنم، هر اندازه که برایم گران تمام شود!»[۳]

سفر به ایران

وی در کنفرانس «بررسی هولوکاست، چشم‌انداز بین‌المللی» که در آذر ماه ۱۳۸۵ در تهران برگزار شد، شرکت داشت.

گزین‌گوییها

از سخنانِ مشهورِ فوریسون این است: «میلیونها نفر وجود دارند که از آنها خواسته می‌شود چیزی را باور کنند که هرگز ندیده‌اند و حتی نمی‌دانند چطور رخ داده‌است!»[۴]

اذیت و آزار، تهدید، تهمت و خشونتِ فیزیکی

در همهٔ سالهای افشاگری فوریسون سازمانهای دولتی و دادگستری کوششهایی هماهنگ برای ساکت کردنش در پیش گرفتند و او را تا واپسین دمِ عمر از این دادگاه به دادگاهی دیگر کشاندند تا وادارش کنند که از سخنانِ «بدعت‌آمیز» ش دست بکشد و این کار تا بدانجا پیش رفت که قانونی ویژه علیه او به تصویب رساندند. به دنبال این اتفاقها، نوام چامسکی، اندیشمند و فیلسوفِ آمریکایی، به همراهِ ۶۰۰ تن از اندیشمندانِ دیگر در نامه‌ای اعتراض خود را بدین امر بیان کردند. در بخشی از نامهٔ آنان آمده‌است: «دکتر روبر فوریسون به عنوانِ یک پروفسورِ شناخته‌شده در زمینهٔ ادبیاتِ قرنِ بیستمِ فرانسه در دانشگاهِ لیون فعالیت داشته‌است. وی از سالِ ۱۹۷۴ تا کنون تحقیقاتِ گستردهٔ تاریخی دربارهٔ مسئله «هولوکاست» انجام داده‌است. پروفسور فوریسون از زمانی که یافته‌های خود را در اختیارِ عموم قرار داد در معرضِ اذیت و آزار، تهدید، تهمت و خشونتِ فیزیکی قرار گرفته تا سکوت پیشه نماید. مقاماتِ بیم‌زده کوشیده‌اند تا با جلوگیری از دسترسیِ پروفسور فوریسون به کتابخانه‌ها و آرشیوهای عمومی، تحقیقات وی را متوقف سازند.» با همهٔ اینها، فوریسون را از دانشگاه اخراج و دادگاهی کردند، حسابهای بانکی‌اش را نیز بستند و بارها به خانهٔ وی حمله کردند و خانواده‌اش را نیز زیرِ فشار گذاشتند. همچنین، دیدگاه‌های او مایهٔ آن شد که پی‌درپی او را موردِ خشونتِ فیزیکی قرار دهند. آن‌گونه که تنها از آبانِ ۱۳۵۷ تا اردیبهشتِ ۱۳۷۲ به او ۱۰ بار حمله کردند که دستِ کم ۹ بار از این ۱۰ بار توسطِ یهودیان انجام شد و هیچ‌یک از ضاربان وی تا کنون دستگیر و محاکمه نشده‌اند. ددمنشانه‌ترین این حمله‌ها ۲۵ شهریور ۱۳۶۸ رخ داد که در آن گروهی که خود را «پسرانِ خاطرهٔ یهود» می‌نامیدند وی را به شدت لت‌وکوب کردند.[۵]

وی، همچنین، در سال ۲۰۰۶ به دلیل مصاحبه‌ای که در سال ۲۰۰۵ با شبکه سحر ۱ انجام داد، به جرم انکار جنایات هولوکاست، به سه ماه زندان و پرداخت ۷۵۰۰ یورو محکوم شد.[۶] او به خاطر بیان عقیده‌اش، بارها از سوی گروه‌های تندروی یهودی مورد آزار و ضرب و شتم قرار گرفته‌است.[۷][۸]

منابع